« تفسیر قرآن | سخنانی از مقام معظم رهبری درباره نوروز » |
وفات حضرت زینب
نوشته شده توسطنژاد شاهبداغي 23ام فروردین, 1396سلام بر تو اي کسي که صبر شد حقير تو
نديده بعد فاطمه جهان زني نظير تو
اي آيينه تمام نماي صبر و ايثار،
تو را به چه نام بخوانم که نامت يادآور حماسه عاشورا و يادآور اسارت و غربت يتيمان کربلاست .
اي بانوي غم!
تو هديه اي از جانب خدا بودي
نه تنها زينت پدر که زينت مادر بودي و زينت خاندان نبوت و امامت …
و آمده بودي تا صبر را شرمنده کني .
آمده بودي تا رسالت خود را به انجام برساني . برادر را مونس و يار باشي و قافله حسيني را سالار و اسيران را غمخوار .
اي داغدارترين شقايق!
تو وارث مظلوميت ستردگي بودي که در خاندان طاهرت نسل به نسل به ارث مي رسيد و صبر بلندترين واژه اي بود که در تو به وديعه نهاده شده بود .
هيچ قلبي چون قلب تو نسوخت و هيچ چشمي چون چشم تو زيبايي را در صحراي کربلا نديد .
بانوي عقـل و صبــــر
زينب(س) بانويي که نه تنها در زنان، بلکه در مردان عالم، کمتر نظيرش را ميتوان ديد. توانا بانويي که عاليترين نمونهاي از شهامت و دليري، دانش و بينش، کفايت و خردمندي، قدرت روحي و تشخيص موقعيت بوده وهر وظيفهاي از وظايف گوناگون اجتماعي را که به عهده گرفت، به خوبي انجام داد. در تاريخ وفات حضرت زينب کبري(س) سومين فرزند اميرمومنان حضرت علي(ع) اختلاف نظر وجود دارد، اما مشهور اين است که آن حضرت در 15 رجب سال 62 هجري روز يکشنبه وفات کرده است
با حسين بودن شرط ازدواج زيـنب (س ) با عبدالله
گفتهاند: حضرت اميرالمؤمنين (ع) هنگامي که زينب (س) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزويج کرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زينب خواست با برادرش حضرت امام حسين (ع) سفر رود، او را از آن منع نکرده و باز ندارد، و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسين (ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذيرفت و عبدالله مايوس و نوميد گرديد، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد که به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و کارزار نمايند.
زينب از حسين(ع) جــدا نميشود
حضرت زينب کبري (س) از سوم شعبان سال 60 هجري در مکه بود. چون سربازان يزيد ميخواستند در مکه و در حرم امن الهي امام حسين (ع) را مخفيانه بکشند، لذا امام روز ترويه که روز هشتم ذي الحجه است، مکه را به سوي عراق ترک کرد. زينب (س) نيز در اين کاروان حضور داشت. ابن عباس گفت: يا حسين! اگر خود مجبور به رفتن هستي، زنان را با خود همراه مبر. زينب (س) چون اين سخن را شنيد، سر از کجاوه بيرون کرد و گفت: ابن عباس! ميخواهي مرا از برادرم حسين جدا کني؟! من و جدايي از حسين؟!هرگز.
اســارت افتخار زينب و رمز ماندگاري قيام عاشـــورا
“پس از حادثه کربلا حضرت زينب (س)، حدود يک سال و شش ماه زندگي کرد. حضرت در کاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبري بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زينب کبري (س) نيز سرپرستي را برعهده داشت.
سخنراني قهرمانانه زينب (س) در کوفه، موجب دگرگوني افکار عمومي شد. وي در برابر نعره مستانه عبيدالله بن زياد، آن گاه که به پيروزيش مينازيد و ميگفت: “کار خدا را با خاندانت چگونه ديدي؟!” با شهامت و شجاعت وصف ناپذيري گفت: جز زيبايي چيزي نديدهام. شهادت براي آنان مقدر شده بود. آنان به سوي قربانگاه خويش رفتند به زودي خداوند آنان و تو را ميآورد تا در پيشگاه خويش داوري کند».
آن گاه که ابن زياد دستور قتل امام سجاد را صادر کرد، زينب (س) با شهامت تمام، برادر زادهاش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستي او را بکشي مرا هم بکش. به دنبال اعتراض زينب (س)، ابن زياد از کشتن امام پشيمان شد.
کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز زينب (س) توانست افکار عمومي را دگرگون نمايد. جلسهاي يزيد به عنوان پيروزي ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربريده حسين (ع) را در تشت نهاد و با چوبدستي به صورتش ميزد، زينب کبري (س) با سخنراني خويش غرور يزيد را در هم کوفت و او را از کرده خويش پشيمان کرد. سرانجام يزيد مجبور شد کاروان را با احترام به مدينه برگرداند.
در مدينه نيز زينب (س)، پيام آور شهيدان، ساکت ننشست. او با فريادش مردم مدينه را بر ضد حکومت يزيد شوراند. حاکم مدينه در پي تبعيد حضرت زينب (س) برآمد. به نوشته برخي حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخي ديگر گفتهاند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاريخ پانزدهم رجب سال 62 هجري درگذشت .وفات بانوی صبر و استقامت حضرت زینب کبری( س )تسلیت باد
فرم در حال بارگذاری ...